کد خبر:
9619
ارسال شده در مورخه :
يكشنبه، 16 اسفند ماه، 1394 -
03:30
تهران - ایران اُنا: ما ضمن اعتقاد به حال شناسی در همه ی زمان ها ، معتقدیم که این فعالیت را باید کسانی انجام دهند که در گذشته ی آن وجود داشتند. افرادی که ما آن ها را انقلابی می نامیم قادرند تا هر حالی را با توجه به گذشته ببینند و نظرات خود را بیان دارند.
|
استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: زمان شناسی یکی از موضوعات مهم در بررسی های جامعه شناسانه است.همانطور که گذشته به حال متصل است و آینده به طور مستقیم به حال و غیر مستقیم به گذشته وصل می شود لذا می توان این بررسی را در جایگاه های ویژه مورد نظر قرار داد و کوشید که هر برهه ای از زمان با توجه به خواص خاصی که دارند مورد نقد و تحلیل قرار داد.حال شناسی برای هر رویدادی دارای معنای پیشرفت گرایانه یا در حداقل تصور ارزیابی کننده است.
ما اعتقاد به حال شناسی در هر رویدادی نداریم.برای ما نوع رخدادها مهم تر از بررسی هاست.به طور مثال رویدادهایی که تنها در لحظات معنا می یابند را نمی توان در هر حالی بررسی نمود.مثلا وقتی حادثه ای مانند زلزله در محلی روی می دهد.حال نگری برای آن معنایی نمی یابد.باید به نکات مهم بعد از آن نگریست و خرابی ها را اصلاح کرد.اینکه در هر زمانی به زلزله ای که روی داده و خرابی های آن رفع شده اند،بنگریم نوعی کجروی را انتخاب کرده ایم.
بنابراین هر رویدادی دارای ارزش حال شناسی نیست.اتصال به زمان و تاثیر گذار آن به شکل مستمر اساسی برای حال شناسی است.به طور مثال انقلاب اسلامی ایران که در گذشته روی داده دارای ارزش مطالعاتی گذشته و حال است و بدین شکل نوعی وصل منطقی برای آن قابل تصور می باشد.در گذشته چه اتفاقی افتاده است و اینک وضعیت آن به کدامین سمت جهت دارد؟شاید نگاه به حال شناسی انقلاب را بتوان به نوعی برنامه ریزی های آینده توصیف کرد.البته اساس تفکر ما این نیست و ما این موضوع را از نظر استمرار انقلاب و نه قطع آن در نظر می گیریم.
در این مورد چند نوع نگرش قابل تصور است و هر کدام به شکلی دارای منطق و دلیل است.گرچه ما منظور خود را صراحتا اتصال به زمان بیان کرده ایم اما برداشت ها از حال شناسی ممکن است این نباشد و لذا برای پرداختن به آن اشکالی به وجود می آید که منطقا قابل قبول است اما حقیقتا نمی توان آن را پذیرفت.حال شناسی را کدامین نیروها باید انجام دهند؟ این همان سئوالی است که پاسخش ایجاد اشکال می کند.
اینکه هر فردی می تواند در زمان حال چنین نیرویی را در خود داشته باشد از نظر منطقی درست است.بنابراین تصور افرادی که توانایی را دارند کافی است اما آیا درک در زمان را نیز دارا هستند؟ ما اشکال را در همین نکته می بینیم.هر فردی نمی تواند درک مستقیمی از زمان داشته باشد مگر اینکه از آن فهمی مستقیم کسب کرده و با آن زمان زندگی کرده باشد.حال شناسی انقلاب را نسل جدید می تواند انجام دهد اما بدون شک درکی است که انتظارات آن را منعکس می کند.چنین افرادی از گذشته ی انقلاب درک لازم را ندارند و لذا آنچه بیان می کنند خواسته هایی است که در زمان حال از آن دارند.
حال شناسی در این شکل نوعی ترسیم خواسته هاست.شاید همین نکته باشد که افرادی را در زمان حال انقلاب به سمت ارزش های غیر انقلابی می کشاند.البته که امری طبیعی نیز می باشد زیرا درگیر سختی های قبل از انقلاب یا ضمن آن نبودن نمی تواند ترسیمی درست ایجاد نماید.رژیم گذشته و ظلم های او را ندیدن، با انواع فسادهای زمانه درگیر نشدن، وابستگی های خارجی را درک نکردن،انواع بد اخلاقی ها را مشاهده ننمودن و در نهایت واقعیت رژیم شاه را درونی نکردن باعث عدم درک کافی از زمانه شدن می شود که تحلیل حال را تحت تاثیر قرار می دهد.
ما ضمن اعتقاد به حال شناسی در همه ی زمان ها ، معتقدیم که این فعالیت را باید کسانی انجام دهند که در گذشته ی آن وجود داشتند.افرادی که ما آن ها را انقلابی می نامیم قادرند تا هر حالی را با توجه به گذشته ببینند و نظرات خود را بیان دارند.ترسیمی که از انقلاب دارند و برای رسیدن به اهداف آن کوشیدند را در حال آن مورد ارزیابی قرار دهند و با درک مستقیمی که در گذشته و حال دارند بهتر تبوانند تفاوت ها ،تناقض ها و حتی تضادها را منعکس کنند.حال شناسی در این شکل دارای ارزش علمی است و افرادی قادرند در آن ورود نمایند که تفکری دانشی همراه با عقلانیتی دینی و ترسیمی ماهرانه دارند.برای آن ها طرفداری از انقلاب اصل نیست بلکه حفظ و حقانیت آن حیاتی و قابل دفاع می باشد.باید در این راه کوشش ها کرد.امری که به نظر ما مورد غفلت های متمادی است.
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|