مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 1677
ارسال شده در مورخه : يكشنبه، 19 شهريور ماه، 1391 -
03:30
![]() برای دیدن حاجی، به همراه مادر و همسر و فرزندش به اندیمشک رفتیم. شب آمد و صبح زود رفت، من هم همراهش رفتم. به جاهای مختلفی میرفت و سر میزد تا اینکه به انبار رسیدیم. داخل انبار حدود هفت، هشت هزار جفت کفش و پوتین بود، چشمم به کفشهای حاجی افتاد. دیدم از آن کفشهای روسی که سی کیلو وزن دارد، پوشیده و کلی هم گل و ماسه به آن چسبیده است. مانده بودم که او چطور این کفشها را حرکت میدهد. گفتم "حاجی!" گفت: "بله" گفتم "برو یکی از این کفشها رو پات کن". گفت "اینها مال بسیجیهاست". یکی از دوستانش که همراه ما بود خندید، خیلی بهم برخورد. بعدها فهمیدم که معنی خندهاش این بوده که "حاج آقا دیر اومدی زود هم میخوای بری؟" آنها چندین بار از ابراهیم خواسته بودند که کفشهایش را عوض کند اما او این کار انجام نداده بود. دوستش به من گفت "حاج آقا بهتون برنخوره، این انبار و باقی پادگان تماماً متعلق به حاجیه، ما هیچ کارهایم. امر بفرمایین همه کفشها رو میدیم به حاجی." ابراهیم صدایش درآمد و گفت "این کفشها مال بسیجیهاست، مال کسی نیست. بیخود بذل و بخشش نکنین." گفتم "خب مگه تو خودت بسیجی نیستی؟" گفت:"نه، به من تعلق نمیگیره." گفتم "اصلاً من پولشو میدم." دست کردم توی جیبم، پول دربیارم که گفت "پولتو بذار توی جیبت، این کفشها خریدنی نیست." هر چه اصرار کردم، هیچ فایدهای نداشت.../جام جم گروه فرهنگی/ حوزه ایثار و شهادت انتهای خبر / پایگاه خبری ایران آنلاین (ایران انا) / کد خبر 1648 - 91
شهید همت
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : اجرای فاز دوم یارانه ها در زمان مناسب [ دوشنبه، 8 خرداد ماه، 1391 ] 7431 مشاهده
ایران الگوی نظام سلامت برای دیگر كشورها است [ چهارشنبه، 29 شهريور ماه، 1391 ] 2709 مشاهده
حل مشكلات بازنشستگان اولویت های كاری دولت [ سه شنبه، 28 شهريور ماه، 1391 ] 6320 مشاهده
شرايط براي حضور اصلاح طلبان فراهم نيست [ پنجشنبه، 2 شهريور ماه، 1391 ] 5504 مشاهده
دلایل مخالفت بخش خصوصی با بورس ارز [ جمعه، 17 شهريور ماه، 1391 ] 3578 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|